مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه در شب سوم محرم
بـر درد تـنهـایـی دچـارم ای نـگـارم پـایـان نــدارد انـتـظـارم ای نـگــارم پایـیزیام، هـجـران امانـم را بـریـده برگـرد ای بـاغ و بهـارم ای نـگـارم خواب مرا فکر وصال از من گرفته هر شب به یادت بی قرارم ای نگارم آوارهای بـودم مـرا نــوکـر نـوشـتـی نوکـر شدن شـد افـتخـارم ای نگـارم با تو که باشم قـدر یک دنیا میارزم مـنهـای تو، بی اعـتـبـارم ای نـگـارم این آبرو، این اشک ها، این مهر زهرا من هرچه دارم از تو دارم ای نگارم بخشید اگر ما را خدا لطف خودت بود ای رحـمت پـروردگـارم ای نـگـارم میترسم از جان کندنم، پیشم میآیی؟ در وقـت سخت احتضارم ای نگارم مثـل هـمیـشه آخـر کـارم، خـودم را دسـت رقـیـه مـیسـپـارم ای نـگـارم کنج خـرابـه نـالـه زد فخـر دو عـالم بـابـا بـیـا امـشب کـنـارم ای نـگـارم دیگر نمیبیـنم سرت را روی نـیـزه کم سو شده چـشمـان تارم ای نگارم بر ما اسیرانِ زمین خورده نظر کن بـالانـشـیـنِ نـی سـوارم، ای نـگـارم |